کوووچووولوووها!!

چه قدر میتونه آدم ضایع باشه!!؟ همونقدر این همگروهی های جدیدمون ضایعن!میدونین بی سواد نه ضایع!!!من خودم هم هیچی بلد نیستم ولی خب خودمو ضایع نمیکنم که!البته تقصیر خودشون نیستها فکر کنم بی تجربه اند و از ما کوچیکترند و شایدم به صورت ناخودآگاه رو نرو ما یورتمه میرند!ما هم اولهاش خیلی ضایع بودیم من یادمه خودم...روز اول استیجریم تا یازده شب مونده بودیم بیمارستان شرح حال میگرفتیم!!!چقدر ملت به ریشمون میخندیدند حتما"!یا مثلا" سال اول دانشگاه بودیم تا استاد اسم کتاب میبرد غروب داشتیم میخریدیمش!

اولهاش که فقط میخندیدیم بهشون!اعتماد به نفسشون هم بالاست اصلا" خود سانسوری تو کارشون نیست!هر چی به ذهنشون میرسه میگن!...یه بار دیگه اشکم در اومد سر معاینه یه مریض بس که خندیدم!اون اولها اینترنهامون هم پایه بودند و گیرشون میاوردند و دیگه راندها فوق العاده میشد!!!...الان دیگه اینترنها عوض شدند و تازه یه عده شون فارق التحصیل هم شدند!آخی یادش بخیر خیلی با حال بودند...بعد الان نزدیک امتحانمون هم هست دیگه زیاد حوصله نداریم زیاد...

من زیاد باهاشون بد نیستمها خیلی موجب فرح و شادی میشند!از یه جهاتی دلمم میسوزه براشون یه بار به یکیشون گفتم نمیرسی برو شرح حال مریض رو از رو اینترن بنویس هر روز یه عالمه تشکر میکنه ازم!!:)) بقیه خیلی ضایعشون میکنند البته بگم زیاد هم مظلوم نیستندها بعضی اوقات اذیت میکنند...و نمیدونم چرا فکر میکنن خیلی هم بلدم من...همش ازم سوال میپرسند!منم که بلد نیستم نصف حرفامم شوخیه ولی همه حرفام رو مو به مو حفظ میکنن!:))یه بار یه چیزی تو یه عکس شکم دیدند ازم پرسدند من میگم نمیدونم ولی هرچی نمیدونین تو شکم بگین یا گاز روده است یا محتویات روده!:)) بعد فکر کن به استاد برگشتن همین رو گفتند!!تابلوها!

آدم میمونه گیجن یا خودشونو به گیجی میزنند!مثلا" میگن خواهر شوهر خانومه بیماری قلبی داره!به جهنم که داره آخه!خواهر شوهرش چه ربطی به خودش داره!!

من یه اشتباهی کردم و این دوره همه ی اسلایدها رو من از استادها گرفتم و تا آخرین روز فکر کنم باز دونه دونه میان ازم فلش میگیرند... یکیشون اومد گفت بعد کلاس نوت بوکم رو بیارم برام اسلایدها رو بریزین؟!گفتم بیار...بعد تموم شد گفت نوت بوکم تو ماشینمه داریم میاین پایین یا بیارم بالا؟گفتم خب باید برم خونه دیگه میام پایین...رفتیم پایین نوت بوکشو گرفته زیر بارون سیل که بیاین بریزین!گفتم اینجوری که نمیشه یاروووو!بریم تو بخش دوباره!!:))...بعد در ماشین رو باز کرده شما بشینین بریزین!حالا فکر کن وسط این هیری ویری من دارم سعی میکنم زودتر تموم شه فقط منو کسی با این گاگول نبینه!رمز هم داره نوت بوکش!!بهم میگه بزن نمیدونم یعقوب یه همچین چیزایی...من زدم دیدم ارور میده میگه نه با یو نزنین ها با اووو بزنین!:))فقط شانس آرود من رو دور خوش خیمم بودم و نکوبیدمش تو مخش!!!!گاگووول!:))

 

یه امتحان خیلی خیلی خیلی سخت دارم!:(...به خاطر همین اومدم اصلا!!:| من تا بیکارم نت نمیام سرم که شلوغ میشه همش تو نت پخشم!امیدوارم ختم به خیر شه و عیدم خراب نشه!

نظرات 18 + ارسال نظر
من یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:49 ق.ظ http://koudakane.blogsky.com/

دکتر جان خورده مگیر! :دی

ربولی حسن کور یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:48 ق.ظ http://www.rezasr2.blogsky.com

اگه قبول داری که خودت هم همینطور بودی که دیگه نباید این حرفا رو بزنی خو!

ب.آشنا یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:33 ب.ظ http://drbahareaminnezhad.persianblog.ir

یا د برخورد رزیدنت های آناتومی گری با انترنا شدم شما ام انگار دست کمی از رزیدنتا ی اونها ندارینا هان .... بابا بی خایل بزرگ میشن درست میشه

نیلوفر یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:12 ب.ظ http://taraneyerahaee.blogfa.com

نظرتو زیر نظرت جوابیدم!
نه! ینی زیر نظرت جواب دادم!
برم که پوستم کندس!
من روماتو تجدید دوره میشم!

زبل بانو یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:46 ب.ظ http://zebelestan.blogsky.com/

ما هم ۴ شنبه امتحان داریم تازه بعدشم کلاس قلب باید کنفرانس بدم...

یک دوست دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:40 ق.ظ http://rezaraeyat.blogfa.com/

سلام

آزار نده مردمو! رلستی اگر یه چیزی بلد نبودی رک و راست بگو بلد نیستم، یه وقت میبینی خفن گیر میفتی ها!

سال یک که بودیم یه روز تو فوریت نمازی یکی از بچه های داخلی اومد بهم گفت: دکتر یه مریض اورژانس اورده فکر کنم مریض شماست، چون هر دو تا پلانتار رفلکسش آپه. من که سرم خیلی شلوغ بود اصلا حال یه مریض بیشترو نداشتم، با خونسردی گفتم: ۱۰٪در normal population میتونه پلانتر آپ باشه!!! اون بیچاره هم قبول کرد. فرداش کلی با بچه ها خندیدیم به این ترفند جدید.... ولی هنوز سه ماه نشده طرف اومد روتیشن نورو و سر راند با معاون آموزشی گروه همین جمله را گفت! استاد ما هم کلی بهش خندید که این حرفها رو از کدوم عطاری پیدا کردی! تا چند ماه با من حرف نمیزد دیگه!!!

Innocent دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:20 ق.ظ http://www.innocents.blogfa.com/

کلاً آدم همینه وقتی باید حتماً درس بخونه دلش میخواد هرکاری کنه بجز اون. مثلاً علاقه داره آشپزی کنه یا تو نت باشه!

شیر سارا دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:29 ب.ظ

سلام . خوبی . هنوز استاجری ..؟وای چه حالی می ده استاجری . من عشقم بود این دوران . ما هم مثل شما بودیم یه گروه دو دری بودیم و پایه بودیم هیش کدوم از این استاجرای جو گیر نبودیم . ولی اینترن شده بودیم هر چی استاجر به پستمون می خورد از این استاجرای سریش بود ما هم سوژه شون کرده بودیم . هر چی می گفتیم بابا دو در باشین گوش نمی کردن !!

نگین سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:18 ق.ظ http://zendgi-zibast.persianblog.ir/

واااای خدا مردم از خنده ...چه خاطراته با مزه ای بود ....بیشتر از همه اون شوهر خواهره خندیدم آخه اسکول شوهر حواهره چه ربطی به بیمار داره....

بازم از این خاره ها بنویس یه خورده بخندیم دلمونوا شه ....

خیلی با احساس مینویسی ....وقتی وبتو میخونم قشنگ تو جو نوشتت میرم....خوشمان آمد شدید مدید

بهروز سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:21 ب.ظ http://ahooraonline.blogfa.com

سلام ســـــــــــــــــــــــــــــلام ..........

وب قشنگ و جالبی داری ولی به زیبایی وب من نمیرسه

تونستی یه سری به کلبه ما هم بزن پشیمون نمیشی

از همــــــــــــــــــــــــــــــــه رنــــــــــــــــــــــــــــگ

نگین سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:05 ب.ظ http://zendgi-zibast.persianblog.ir/

پیشاپیش سال نو مبارک ......امیدوارم سال خوبی داشته باشی


با گفتن یک

" !عزیزم جایت خالیست "

نه جای من پر می شود

!و نه از عمق شادی هایت کمتر
... فقط
،دل خوش می شوم که هنوز
!!!بود و نبودم برایت مهم است

حامد سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:54 ب.ظ http://www.hamedh.com

آخی! طفلکیا گناه دارن خب. الهی! لپشونو بکشم!
البته من دگرباش نیستما!

خورشید خانم چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:40 ب.ظ http://khorshidakeman.blogsky.com/

سلام دوست من. خوشحال میشم تبادل لینک کنیم. همواسه تجربه وبلاگ هم واسه پزشکی. بهم سر بزنین. اما تازه کارماااا

حمید چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:10 ب.ظ http://hamidahmadi.blogsky.com/

ما هم استیجرهای باحالی داریم

negin جمعه 27 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:29 ق.ظ http://silent.blogsky.com

manam hamintooram

pishaaapish sale no mobarak

سیب پزشکی جمعه 27 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ب.ظ http://www.medapple.com

دستپاچگیخ...درست میشه

خانوم دکتر م ترم ۲ جمعه 27 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:31 ب.ظ http://www.antoni-rabins. blogfa . com

سلام خیلی وبلاگ باحالی داری خوشم اومد می شه برای ما ها که تازه واردیم یکم از خاطرات و تجربیات سال های اول دوم بگی راستی می خوام لینکت کنم اجازه که هست؟امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم به منم سر بزن خوشحال می شم

دکتر بانو جمعه 27 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:35 ب.ظ http://drbanoo.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد